گزینه ها
یک میز و دو بشقاب، در بشقابی عقربی زنده نشسته و بشقابی دیگر که ماری در آن چنبره زده. قفسی آهنین با قفلی بزرگ و کاسه ای در وسطش پُر از آب نبات ، و کودکی جلوی میز با نگاهی پر از میل و تمنا به سوی قفس
Continue reading →یک میز و دو بشقاب، در بشقابی عقربی زنده نشسته و بشقابی دیگر که ماری در آن چنبره زده. قفسی آهنین با قفلی بزرگ و کاسه ای در وسطش پُر از آب نبات ، و کودکی جلوی میز با نگاهی پر از میل و تمنا به سوی قفس
Continue reading →به دلها مهر و گرما ارزانی دار
به دلهای سرد دشمنان مان هم
که خیال دریدن سرزمینم را در سر دارند
زمین دیلمان جایی است محکم
براورا لشگری از گیل و دیلم
زیر فشار منگنه های غریبه و “خودی” به عنوان یک فرد ایرانی خیلی تنهاییم
Continue reading →